كوچه بارون گرفته

ساخت وبلاگ
نميدونم كلافم يا خوشحال يا خسته 

ولى ميدونم خدا هرلحظه كنارمه

اين روزا لمسش ميكنم حتي

ممنونم ازت ❤️

شب سرد پائيزي 

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : خدا,هست,خدا,هست,خدا,هست, نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 30 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 16:29

حوصله اومدن و نوشتن نداشتم خیلی درگیر هستم و گاهی بین این کارا خودم رو هم فراموش میکنمیه همراه دارم که پا به پام میاد وبهم دلگرمی میده امروز اتاقم رو مرتب میکردم که اتفاقی لباسای بچگیمو از تو یه کیف پیدا کردم دامن چین دار ، کلاه بافتنی و خیلی چیزای دیگه همشو نگه داشتم برای لیا یا هلیا پیچیدم تو یه پاکت و توش نامه نوشتم برای دختری که نمیدونم کی میاد براش نوشتم ؛  دختر عزیزم امروز اولین هدیه را برای تو پیچیدم که سرمایه بچگی های خودک بود، لیا ی عزیزم اگر روزی آمدی به این دنیا بدان که زن بودنت بار بزرگی به دوشت میگذارد دختر خوبم بدان که انسان در زندگی اش شاید همیشه به یک سری چیزها نرسد ولی با این كوچه بارون گرفته...ادامه مطلب
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : بعد,ماه, نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 11 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 16:29

فكر ميكنم چرا؟ كجا رو اشتباه رفتم؟ كجا رو نبايد ميرفتم؟؟ بعضي وقتا برميگردم به عقب و دلم تنگ ميشه برا يه روزايي

برا يه جاهايي يه اتفاقايي

احساس ميكنم خيلي كوچيك شدم

انقدر زندگي پيچيده شده كه نميتونم با سادگيم هضمش كنم

فكر ميكنم منم بايد پيچيده باشم و نميتونم و نتونستنم روحم رو آزار ميده

دلم خيلي تنگه

برا چيزايي كه نميدونم

خدا كنه كه اشتباه نرفته باشم....

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : چراا, نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 8 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 16:29

داشتم دنبال يه كانالي تو تلگرام بين پيام هاي چند ماه پيشم ميگشتم

اتفاقي پيام هاي يكي از هم كلاسي هامو ديدم

آخرين پيامش بود به من ، براي من دوست خوبي بود

نفهميدم تو اين يكي دو ماه چي شد كه اينطوري شد...

كاش آدم دليل يه سري اتفاقا زو بدونه 

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 30 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 9:10

يه وقتايي هم تو پائيز با خودتون زير بارون قدم بزنين و ليو بخورين

برگردين خونه با گونه هاي يخ زده

بشينين جلو چاي داغ و باهاش حرف بزنين

بعضي وقتا بزارين سرما تا ته استخونتون بره

كه تو خرما پزون تابستون با يادش سردتون بشه

پائيزتون نارنجي 

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 12 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 7:28

ناخوش احوالي و ليمو شيرين و سرماي استخوان سوز...

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 17:34

از دانشگاه تا خونه كلنجار ميرفتم كه برم ستار يا نرم

رسيدم و با ديدن اتاق آبي تلفن به دست شدم كه نميام امروز

و خوابيدم

خوابي كه اكسيژني ميان نداشت 

تا تاريكي هواي پائيزي...

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 17:34

شب هاى دور از شلوغى شهر
و كيفورانه من از چاي دارچين هاي مامان
يه سفر پيش رو دارم
با يه كوله و يه دوست احتمالا

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:17

حس ‌های زیادی هستند که نه می‌توان آن‌ها را به زبان آورد .. نه می‌توان نوشت‌شان
یا اگر هم به زبان بیایند یا نوشته شوند باز هم حق مطلب ادا نمی‌شود
مثلا وقت‌هایی که دلت میخواهد کسی را بدون هیچ ناخالصی و فارغ از همه چیز، در آغوش بگیری
در آغوش بگیری تا برای تمام روزهای دلتنگی، تنهایی و بی‌قراری ذخیره داشته باشی
گاهی اما
گاهی مجال هیچ چیز نمی‌یابی!
گاهی فقط باید از دور کسی را تماشا کرد
و تمام حسرت‌ها را توی بقچه‌ای پیچید و گذاشت روی طاقچه ی دل

كوچه بارون گرفته...
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : فاطمه بهروز فخر, نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:17

ديروز عصر مهمون يه جمعي بودم كه يك سالي ميشه هم ديگه رو شناختيم ، موبايلم زنگ زد براي چند دقيقه از سر ميز اومدم كنار و اونا حواسشون به من نبود كه وسط صحبتم ديدم دارن از من تعريف ميكنن، از اينكه خيلي آدم عادل و مهربونى هستم و اين حرفاشب اومدم خونه و با يكي از عزيزترين هام بحثم شد و سر تايپ هاي پشت سر همش تو تلگرام نوشت كه من خيلي آدم مزخرف ، بداخلاق و بي جنبه اى هستم....•و من موندم و يه تضاد عجيب بين عصر و شبمميون اين همه حرف ، هرچى ام كه باشم شديدا دلگيرم از عصبانيت آدمها من دلگيرم....هرچقدرم معذرت بخواد و بگه كه عصباني بودهبازم دلگيرم.... كوچه بارون گرفته...ادامه مطلب
ما را در سایت كوچه بارون گرفته دنبال می کنید

برچسب : من دلگيرم,من از تو دلگيرم, نویسنده : fardayeroozesakhto بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 10:17